vasael.ir

کد خبر: ۱۲۱۵۴
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۲ - 17 November 2018
درس خارج استاد رضائیان| جلسه 31

فقه سیاسی|مصلحت و تغییر حکم واقعی به حکم ظاهری

وسائل-یا جایگاه مصلحت تغییر حکم واقعی است به حکم ظاهری است؟ یا نه اینکه در مصلحت همان حکم واقعی کشف می شود؟

به گزارش خبر گزاری وسائل جلسه درس خارج استاد رضائیان در تاریخ هفدهم دی ماه 96 برگزار شد در این جلسه استاد به بحث جایگاه مصلحت در تغییر حکم واقعی به حکم ظاهری پرداخت که در ادامه مباحث مطرح شده تقدیم خوانندگان می شود.

خلاصه جلسه:

آیا جایگاه مصلحت تغییر حکم واقعی است   به حکم ظاهری است؟

مصلحت اقتضا می‌کند ما از حکم اولیه به حکم ثانویه عدول کنیم.

اگر این اقتضای ثبوتی حکم  در مرحله اول در حکم ثانویه خصوصی زمانی که ما بر روی عنوان مصلحت می‌خواهیم صحبت کنیم و این عنوان ثانویه را به عنوان مصلحت تغییر بدهیم در وصف دیده شود تغییر پیدا می کند حال سوال این است که آیا این مصلحت غیر از آن مصلحت اولیه است چون ما در عالم ثبوت فرضمان این بود که مرحله اول مرحله مصلحت سنجی است یعنی باید نسبت ها دیده شود و بعد شارع  مقدس با توجه به مصالح و مفاسد دیده شده جعل حکم کند.

ما یک مصلحت داریم در رتبه اول که مال همه احکام است یعنی همه احکام تابع مصالح خود می باشند مصلحت در عمل آن عنوان کمالی است و یا در مقابل در محرمات عنوان نقصی است که در محرمات از نسبت فعل با نتیجه سنجیده می شود و همچنین در واجبات و مکروهات.

ما یک مصلحت شخصی داریم که شناخت مکلف است مرحله دوم تشخیص مصلحت با چه کسی است اینکه چه کسی توانایی و صلاحیت تشخیص مصلحت را داشته باشد:

1- از امور عادی متداول بین مردم این است که شناخته مصلحت با مردم است اینکه فرد از شرایط عادی خود ببیند الان روزه به مصلحت او هست یا نیست به سختی می افتد یا نمی افتد.

2- در امور تخصصی بنای عقلا و سیره عقلا  این است که به متخصص رجوع می‌کنند

 اصل بحث:

  اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا برحمتک یا ارحم الراحمین، سلامتی و تعجیل درظهور امام زمان علیه السلام و شادی روح نبی مکرم اسلام (ص) و امیر المومنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) و فاطمه معصومه (س) و امام و شهدا، سه تا صلوات عنایت بفرمایید: اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.

در فضای فقه نظام خیلی روشن است که نظام از دو جهت تشخیص مصلحت به تمام منوط به تشخیص فقیه فقه نظام است:

1- از جهت پیچیدگی مسائل و تخصصی بودن حوزه اجتماعی نظامی می‌بایست از متفکرین و متخصصین مسائل مختلف برای فهم دین بهره بگیرد و مصلحت ها را از آنها بپرسید.

2-  دوم اینکه از باب حکمت تشخیص تشکیل حکومت به جلوگیری از هرج و مرج است.

در مسیر مباحث در نسبت مصلحت با فضایی که بین حکم واقعی و حکم ظاهری است بحث ما این بود که آیا جایگاه مصلحت تغییر حکم واقعی است  به حکم ظاهری است؟ یا نه اینکه در مصلحت همان حکم واقعی کشف می شود؟

ما در عسر و هرج و در ضرورت و امثال اینها بحث کردیم که ممکن است اینجا بگوییم به خاطر یک مصلحتی و با توجه به این عناوین از حکم اولیه دست برداشتیم و رفتیم سراغ حکم ثانویه اما در هر صورت بین حکم اولیه و حکم ثانویه و نیز حکم واقعی و حکم ظاهری تفاوت وجود دارد ظاهراً این گونه است که ما عناوین ای را که به خاطر عارض شدن عنوان هایی مثل عسروحرج و ضرر و امثال اینها و مصلحت های خاص به عنوان های اولیه عارض و ناشی می شود تغییر می دهیم و از آن ظاهر اولیه عدول می کنیم به عنوان ثانویه.

این در فضای حکم اولیه و ثانویه لحاظ می‌شود که مصلحت اقتضا می‌کند ما از حکم اولیه به حکم ثانویه عدول کنیم اینجا مصلحت چه چیزی را اقتضا می‌کند آنچه که تا به حال در عالم ثبوت حکم بررسی کرد این مرحله ثبوت مرحله اول از آن این بود که ما رابطه بین افعال مختلف و نتیجه را بسنجیم و شارع مقدس همین کار را می کند لذا این نسبت فعل و اثر و نتیجه را لحاظ می کند مقام جعل پیش می‌آید اگر مولا و شارع اقتضاء خاصی را ببیند جعل انجام میدهد.

 اگر این اقتضای ثبوتی حکم  در مرحله اول در حکم ثانویه خصوصی زمانی که ما بر روی عنوان مصلحت می‌خواهیم صحبت کنیم و این عنوان ثانویه را به عنوان مصلحت تغییر بدهیم در وصف دیده شود تغییر پیدا می کند حال سوال این است که آیا این مصلحت غیر از آن مصلحت اولیه است چون ما در عالم ثبوت فرضمان این بود که مرحله اول مرحله مصلحت سنجی است یعنی باید نسبت ها دیده شود و بعد شارع  مقدس با توجه به مصالح و مفاسد دیده شده جعل حکم کند.

اینکه ما می گوییم با توجه به مصلحت می‌خواهیم حکم اولیه را تغییر بدهیم و حکم ثانویه ایجاد کنیم منظور چیست؟

 توضیح:

 این است که ما یک مصلحت داریم در رتبه اول که مال همه احکام است یعنی همه احکام تابع مصالح خود می باشند مصلحت در عمل آن عنوان کمالی است و یا در مقابل در محرمات عنوان نقصی است که در محرمات از نسبت فعل با نتیجه سنجیده می شود و همچنین در واجبات و مکروهات.

مثال:

 من باب مثال می توان گفت پدر وقتی به فرزند خود می گوید  انجام نده آثار آن را میبیند و می‌سنجد و می‌گوید انجام نده این مصلحت دوم که بیشتر در فضای فقه حکومتی مطرح  می شود را می‌توان این‌گونه لحاظ کرد که حالت جدیدی برای مکلف نسبت به موضوع خارجی پیدا می شود با این نسبت جدید اثر جدیدی هم برای مطلب فهمیده می‌شود.

مثال:

 یک موقع است که مطلق با همین مایعی که لحاظ می کنیم گفتیم باید بخورد اما با حالت جدیدی که بر مکلف عارض شده است موضوع عوض شده است نسبت جدیدی بین مطالب و موضوع برقرار شده است این نسبت جدید اثر جدید دارد لذا مکانیسم حکم تغییر می‌کند اثر عوض شده است به هر عنوان مسلم است که ضرورتی حاصل شده است یا شخص مریض شده است و روزه برای او آن اثر اولیه را ندارد یعنی شما با این نخوردن و امثال آن در حالت سلامت و در وطن بودن این اثر حاصل می‌شود اگر مکلف در موقعیت خاصی قرار بگیرد مثل مریضی یا عسر و حرج و سختی دیگر،آن اثر اولیه را ندارد حکم مبدل به حکم جدیدی می‌شود و وجوب تبدیل به حرمت می شود.

 این عنوان ها چه هستند این خود بحث مفصلی دارد یک مصلحت ثانویه در خارج نیامده است بلکه حالت مطلب عوض شده است این بحث این است که مصلحت اولیه ناظر به حالت عمومی مکلفین است و غالب مکلفین  که تشکیل دهنده مخاطبین حکم اولیه هستند یعنی شارع مقدس عموما مکلفین را در نظر گرفته و با توجه به موضوع خارجی مثلا روزه همه اقتضائات را در نظر گرفته و با  توجه به این که  می‌خواهد همه را به کمال برساند جعل حکم می کند.

اما در مصلحت ثانویه این گونه نیست چرا که عمومی و غالب نمی باشد اگر عمومی و غالبی باشد باید در حالت دوم نسخه حکم صورت بگیرد اگر عموماً با این روزه با این شرایط به کمال نمی رسد شارع باید جعل حکم جدید کند یا مدت دار می کرد.

مثال

 امت موسی تا یک زمانی امت نبی مکرم هم تا یک زمان خاص.

 چون اقتضاء حکم همین است که برای عموم بیان شود باید حالت و توانایی عموم در آن لحاظ شود لذا مصلحت ثانویه هم می بایست لحاظ شود آن تغییر عنوان اولیه و ضروری  که باعث تعلیق شده است را لحاظ کند و جهت و سبب تغییر را کاملاً واضح و روشن بیان کند و نیز باید  شرایط آن نسبت به حالت اولیه روشن باشد چون اگر بخواهد حکمی واجب ایجاد کند و مدت و شرایط تغییر روشن نباشد مثل این است که احکام شرع مقدس نسخ شده است.

 فرضا که شارع مقدس گفته باشد ارتباط با کفار حرام است مثلا کفار حربی اگر ما به اقتضای ضرورتی و عسر و حرجی بسیار شدید حکم کردیم که فعلا مذاکره جایز است باید زمان و شرایط تغییر مشخص شود مثلا تا موقعی که عسر و حرج برطرف شود و معمولا زمان تغییر منوط به بازگشت به شرایط اولیه است و عسر و حرج برطرف شود و بعد به حالت اولیه خود برگشت کند.

 ما یک مصلحت شخصی داریم که شناخت مکلف است مرحله دوم تشخیص مصلحت با چه کسی است اینکه چه کسی توانایی و صلاحیت تشخیص مصلحت را داشته باشد:

1- از امور عادی متداول بین مردم این است که شناخته مصلحت با مردم است اینکه فرد از شرایط عادی خود ببیند الان روزه به مصلحت او هست یا نیست به سختی می افتد یا نمی افتد.

2- در امور تخصصی بنای عقلا و سیره عقلا  این است که به متخصص رجوع می‌کنند مثل کسی که مرض قند دارد ممکن است در ابتدا روزه گرفتن را به مصلحت خود ببیند ولی در ادامه با مراجعه به پزشک متخصص تشخیص می دهد که روزه هرچند الان ممکن است ضرر خود را نشان دهد ولی در آینده ضرر و زیان بسیاری برای او خواهد داشت.

در فضای فقه نظام خیلی روشن است که نظام از دو جهت تشخیص مصلحت به تمام منوط به تشخیص فقیه فقه نظام است:

1- از جهت پیچیدگی مسائل و تخصصی بودن حوزه اجتماعی نظامی می‌بایست از متفکرین و متخصصین مسائل مختلف برای فهم دین بهره بگیرد و مصلحت ها را از آنها بپرسید.

2-  دوم اینکه از باب حکمت تشخیص تشکیل حکومت به جلوگیری از هرج و مرج است نیز شناخت مصلحت من منوط به شناخت نظام اجرایی و حاکم است منظور قوه تشخیص است که فقیه فقه نظام آن را تشکیل می‌دهد آیا در این مقام مصلحتی که انجام می‌شود بحث رخصت یا عزیمت بودن آن مطرح است یا خیر به این معنا که آیا اگر فرد با فرد تغییر مصلحت حکم اول را مرتکب شده بود از او پذیرفته است یا خیر مثل اینکه در احکام فرعی و فردی گوید اگر آب برای من ضرر دارد باید تیمم بگیرد اگر من وضو گرفتم آیا پذیرفته می شود یا خیر؟

صحبت از پذیرفته شدن است  که در مسائل فردی جای طرح این مسئله است این را چه کسی مشخص میکند و اینکه آیا اصلا مسئله در مسائل اجتماعی هم جای بحث دارد یا خیر؟

البته باید اشاره کرد که در حکم اولیه و بر اساس مصلحت در حقوق اجتماعی هم نمی توان به این امر وقعی نهاد یعنی به آن ارزشی قائل شد از آن جهت که در مسائل اجتماعی حکمت جعل جلوگیری از هرج و مرج است و با فرض این مساله، حکمت نقض می‌شود

السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منا سلام الله ابدا ما بقینا و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین  و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.       

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰